موضوع : بررسی الگوهای پیشرفت هنر در فرهنگ اسلامی
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
چکیده
هنر یکی از نمودهای شگفتانگیز و سازندهی حیات بشری است که همواره از دیدگاههای مختلف بررسی شده است. هنر، نوعی شایستگی جسمی یا روحی است که در گسترهی تاریخ در تعادل، تکامل و تعالی مادی و معنوی آدمیان نقش بسزایی داشته است. تأثیر هنر بر انسان، انکارناپذیر است و همانگونه که پدیدآورندهی آثار هنری، انسان است، بهرهمندی از آنها نیز ویژهی او است؛ زیرا هر جلوهی هنری محل برخورد و تلاقی روحهای خلّاق با یکدیگر است. در منابع روایی شیعه و در نهجالبلاغه انواع هنر مورد توجه است؛ زیرا هنر، پل ارتباطی انسانها با واقعیتها است و واقعیتها را برای تمام اقشار جامعه قابل درک میکند و به همه میشناساند. در حقیقت، رسالت هنر، همگانی کردن واقعیتها است و به مثابه ابزاری کارآمد برای آموزش غیر مستقیم و انتقال داناییهای عمیق بشری است که این داناییها خود اهرمی برای پیشرفت فرهنگی در اجتماع میباشد و همواره در طول تاریخ مورد استفادهی فرهنگهای مختلف بوده و هست. امروز با ورود بشر به عصر ارتباطات از تاریخ تمدن خود، وارد مرحلهی نوینی از کارآمدی شده است. متخصصان مباحث انسانی در این نکته اتفاقنظر دارند که در عصر حاضر، هنر در زندگی بشری نقش بسیار پراهمیتی ایفا میکند و ابزاری بسیار کارآمد برای توسعهی فرهنگی است. بالتبع در جوامع اسلامی نیز شاهد حضور هنرمندان و آثار هنری هستیم. اما چنان که میدانیم برخی هنرها از قبل در جوامع حضور داشته و برخی هنرها نظیر کتابت، تذهیب، مصحف و هنرهای قرآنی، آیینها و نمایشهای مذهبی، معماری و تزئینات مساجد و اماکن مذهبی و... با ظهور اسلام در جوامع مسلمان شکل گرفتهاند و برخی هنرها نیز در دورهی جدید و با پیشرفت علوم و فنون، شکل گرفته است. گونههای نوظهور هنر با چنان سرعتی در حال گسترش است که کارکرد هنر و سازوکارهای هنری را وارد مرحلهای کاملاً متفاوت با کارکرد تاریخی آن کرده است. بر همین پایه، بدیهی است که باید هنر از وجوه مختلف در جامعه مورد بررسی قرار گیرد و رویکردهای تلفیقی با سمت و سوی مسائل مهم فرهنگ بومی به آن وجود داشته باشد تا این پدیده و جایگاه آن در پیشرفت فرهنگ اسلامی جامعهی ایرانی به خوبی شناخته شود. با توجه به این نکته که فعالیتهای هنری در جوامع گوناگون باید به الگویی از هماهنگی با هنجارهای آن جامعه دست یابد تا از حمایت نهادهای مختلف اجتماعی برخوردار شود و زمینه برای بالندگی آن فراهم گردد، ضرورت مطالعهی این الگوها کاملاً احساس میشود. به طور خاص در جوامع اسلامی، بخش مهمی از هنجارهای مورد توجه در جامعه، باید و نبایدهای دینی است که در قالب فقه اسلامی تحقق یافته و همین امر در طول تاریخ اسلام، زمینهی بحثهایی را که از سوی فقها دربارهی آنچه امروزه هنر نامیده میشود، فراهم ساخته است. پرواضح است که هنر در فقه اسلامی باب ویژهای به خود اختصاص نداده و مباحث مربوط به آن به طور پراکنده و با مناسبتهای مختلف در ابواب گوناگون فقهی مورد توجه قرار گرفته است که این نکته بیش از پیش بر نیاز ضروریتر برای بررسی و گردآوری الگوهای منسجم در زمینهی هنر دینی تأکید میکند. این مقاله درصدد است تا با ارائهی الگوهایی در حیطهی هنر در فرهنگ اسلامی و به عبارتی هنر دینی به گونهای منسجمتر، پیشساختارهای لازم در این راستا را بررسی و مورد مطالعه قرار دهد.
مقدمه
«آغاز هنر به آغاز تاریخ بشر، یعنی هبوط آدم برمیگردد. این هنر آغازین همچنان که از ریشه و وجه تسمیهی آن روشن است، حکایت از هنر قدسی دارد. شاید سرودها و نغمهها و نالههای آدم و فرزندان او و سخن انسان این عصر با فرشتگان که حکایت از غلبهی حضور و شهود میکند، اولین صورت هنر دینی باشد». (مددپور، 1385: 285) «هنر به معنی عام و اصیل لفظ، همان «حکومت معنوی» است. هنر دینی با ظاهرپرستی و از دست دادن این «حکمت معنوی و انسی» متلاش میشود. این حکمت معنوی است که به هنر به معنی خاص آن، نظیر نقاشی و موسیقی و معماری و شعر و نمایش و صنایع مستظرفه، روحانیت و معنویت و جان میبخشد و آنگاه که هنر مسیحی و اسلامی، این روحانیت را از دست میدهند، به انحطاط کشیده میشوند».
هنر فعالیتی است که زیبایی را نمودار میسازد و سعی دارد آن را در درون انسان وارد سازد و رغبتی در ما پدید آورد که حاصل آن عروج روح، احیای عواطف و تلطیف روان خواهد بود تا در سایهی آن، فضایل اخلاقی تثبیت، و پستیها و رذایل ریشه کن شوند. بر این اساس، کار هنر دینی از یکسو پاسداری ارزشهای انسانی، ارتباط و انتقال مبانی زیبایی و زشتی، درست و نادرست و از سوی دیگر، رسوخ دادن مبانی فکری در ذهن، پروراندن اندیشه و آشکار ساختن حقایق درونی و تفسیر از طبیعت از طریق آثار حسی است. به عبارتی، «هنر دینی شرح فراق و وصال آدمی نسبت به حق و حقیقت است؛ به نسبت دوری و فراق، ناله و تب و تاب هنرمند افزون میشود و صور متنوع هنر دینی ظهور میکند. هنر دینی در اینجا اسباب تذکر و تقرب به اصلی است که آدمی از آن دور افتاده است». (همان، 286)
نتیجه آنکه، هرچه هنر بیشتر بتواند عامل آگاهی و عرفان و علم انسان و به خود آمدن وی شود، بیشتر او را از حضیض خاک، برکنده و به اوج معنویت خواهد رساند؛ اوجی که در نظر ظاهربینان، فراموشی (دنیا) است.
بیان مسئله
فهرست مطالب
چکیده 1
مقدمه 2
بیان مسئله 3
روش تحقیق 4
چارچوب نظری 4
معنای هنر دینی 4
- هنر دینی یعنی چه؟ 4
- ملاک دینی بودن هنر چیست؟ 4
هنر و هنرمند دینی؛ جایگاه و قابلیتها 6
هنر و بیان دینی 8
نمونههایی از وظایف هنر دینی 9
ویژگیهای هنر دینی 10
وظیفهی هنر و هنرمند دینی در عصر امروز 12
الگو در قلمرو هنر مکتبی (دینی) 13
نقش هنر دینی، در شکوفاندن جوهرهی انسان 14
تفاوت هنر دینی با دیگر هنرها 14
نتیجهگیری 15
الف. منابع فارسی 16