مقاله بررسي استفاده از امواج ماوراي صوت در نابودي لخته هاي خوني در 13 صفحه ورد قابل ويرايش
استفاده از امواج ماورا صوت در نابودي لختههاي خوني
متخصصان عصب شناسي موفق به ابداع روشي جديد براي درمان بافتهاي مغزي آسيب ديده كه در آن به كمك امواج ماورا صوت لختههاي خوني تشكيل شده در بافت مغز تجزيه ميشوند.
متخصصان عصب شناسي موفق به ابداع روشي جديد براي درمان بافتهاي مغزي آسيب ديده كه در آن به كمك امواج ماورا صوت لختههاي خوني تشكيل شده در بافت مغز تجزيه ميشوند.اخيرا پس از برگزاري همايش متخصصان اعصاب اروپا در دوسلدورف آلمان، متخصصان عصبشناسي اعلام كردند راه موثر و تازهاي براي درمان بيماران مبتلا به سكته مغزي يافتهاند.
اساس روش درماني تازه كه «سونوترومبوليز» (Sono-Thrombolyse) نام دارد، مبتني بر روشي است كه از آن در تجزيه سنگهاي كليه استفاده ميشود و طي آن با استفاده از طول موج مشخصي از امواج ماورا صوت سنگهاي تشكيل شده در بافت كليه خرد و تجزيه ميشوند.
در اين روش به كمك امواج ماورا صوت لختههاي خوني تشكيل شده در بافت مغز تجزيه ميشوند.
تشكيل لختههاي خوني نتيجه واكنش سريع سيستم ايمني است كه پس از پارگي مويرگ به سرعت در محل خونريزي شبكه فيبري ظريفي ميسازد كه گلبولهاي خوني را به خود جذب كرده و با تشكيل لخته از خونريزي بيشتر جلوگيري ميكند، اما حضور اين لختهها عملكرد مغز را مختل و به سكتههاي مغزي منجر ميشوند. سونوترومبوليز تجزيه لخته خوني به كمك امواج ماورا صوت است. فركانس مشخصي از اين امواج با هدف قرار دادن فيبرهاي شبكه لخته سبب بازشدهگي و تجزيه لخته ميشود.
روشي كه هم اكنون براي تجزيه لختههاي خوني در درمان بيمارن سكته مغزي استفاده ميشود مصرف داروست. پروفسور ماريو سيبلا (Mario Siebler) متخصص اعصاب كلينيك دانشگاه دوسلدورف در اين مورد ميگويد: در سونوترومبوليز مصرف دارو كه به صورت هدفمند براي تجزيه لخته خوني جذب شبكه فيبري آن شده، سبب ميشود كه لخته خوني بهتر هدف امواج قرارگيرد.
اين روش درماني تا كنون در كلنيكهاي دانشگاهي دو شهر دوسلدورف و مانهايم آلمان مورد استفاده قرار گرفته است و نتيجه آن موفقيتآميز بوده است.
بر اساس پيش بيني پروفسور سيبلا در آينده نه چندان دور اين روش جايگزين روش متداول كنوني خواهد شد و مورد استفاده تمامي بيمارستانهاي آلمان قرار خواهد گرفت.
در حال حاضر بخش اعصاب تمامي بيمارستانهاي آلمان دستگاههاي مخصوص سونوگرافي مغز و اعصاب را در اختيار دارند كه ميتوان به كمك آنها امواج مورد نظر را ايجاد كرد. اين دستگاهها استفادههاي درماني گوناگوني دارند.
نكتهاي كه در اين روش بر روي آن تأكيد ميشود، درمان به موقع است.
آن طور كه متخصصان اعلام كردهاند موثرترين زمان درمان تا سه ساعت اوليه پس از بروز سكته است؛ البته هر چه سن بيمار از ?? سال بالاتر باشد به علت كاسته شدن از تراكم استخواني بافت جمجمه شانس درمان با اين روش كاهش مييابد.
سونوترومبوليز اولين بار توسط پروفسور آندري الكساندروف (Andrej Alexandrow) در بيمارستان دالاس در ايالت تگزاس آمريكا طرح شد.
مهمترين نكته اين روش استفاده از فركانس مشخصي است كه به گونهاي هدفمند از يك سو لخته خوني را مورد هدف قرار داده و از سوي ديگر به ساير مويرگهاي خوني بافت مغز را آسيب نرساند.
استفاده از امواج ماورا صوت بخصوص در تجزيه لختههاي خوني بزرگتري كه با چرخش در جريان گردش خون سبب اختلال ضربان قلب و يا تنگي شريانهاي خوني گردن ميشوند موفقيت آميز بوده است.
بنا بر آمار موجود، تنها در آلمان سالانه ??? هزار مورد سكته مغزي گزارش ميشود. اين آمار بدون در نظر گرفتن بيماراني است كه بيش از يك بار به سكته مغزي دچار شدهاند. در ?? درصد از موارد، سكته مغزي ظرف مدت چهار هفته به مرگ بيمار منجر ميشود.
نزديك به چهل درصد بيماران در مدت يك سال پس از سكته مغزي فوت ميكنند. نيمي از بيماراني كه پس از سال اول زنده ميمانند براي باقي عمر فلج و نيازمند كمك همراه ميشوند.
فلجهاي يك سويه بدن، بيحسي دست و پا اختلال در بلع، تكلم، بينايي، عدم حفظ تعادل و افسردگيهاي شديدي كه سكتههاي مغزي به دنبال دارند بار اجتماعي است هر ساله با افزايش تعداد بيماران سنگينتر ميشود.
مواد و روشها :
در ابتدا در شبکه medline/PubMed به جستجوي مقالات انگليسي پرداختيم و از کلمات ( radiation ), ( radiotherapy ) و ( moya moya syndrome ) به عنوان کلمات جستجو استفاده کرديم. تشخيص بيماران با سندروم مويا مويا از طريق راهنماهايي که وزارت بهداشت ژاپن تعريف کرده بود انجام شد (4). بر اساس اين راهنماها, آنژيوگرافي بيماران نشان از تنگي يا انسداد در بخشهاي پاياني شريانهاي کاروتيد داخلي يا بخشهاي ابتدايي شريانهاي صافي و قدامي مغزي به همراه شبکه عروقي در نواحي فاز شرياني داشت. بيماراني که در مورد آنها تصور مي شد تغييرات اختلالي عروقي ناشي از فشار ثانويه توده تومورال است از مطالعه خارج شدند. 33 مقاله مربوط به سالهاي 1976 تا 2002 مرور شدند که در جدول 1 آمده اند. اين مقالات شامل 54 بيمار با تشخيص سندروم مويامويا ناشي از تابش بودند.
مقالات را مورد بررسي قرارداديم تا پارامترهاي وابسته به بيمار, تومور و درمان را به دست آوريم. فاکتورهاي وابسته به بيمار عبارتند از: سن هنگام تابش گيري, جنسيت, وجود NF-1 , سابقه بيماريهاي عروقي و نقصهاي مادرزادي. نوع تومور تحت تابش نيز براي هر بيمار مورد بررسي قرار گرفت. فاکتورهاي مرتبط با درمان عبارتند از : دوز تشعشع, حجم درمان, استفاده ترکيبي از روش شيمي درماني با پرتودرماني, تاريخچه جراحي تومور, موقعيت تغييرات عروقي و مدت زمان بين پرتودرماني تا تشخيص سندروم مويا مويا. حجم درماني پرتودرماني به دو بخش تقسيم شد: پرتودرماني Involved-Field يا Extensive-Field نظير پرتودرماني تمام مغز يا کرانيواسپانيال. براي مقايسه دوز تشعشع, دوره نهان تا وضعيت NF-1 , نوع حجم درماني و استفاده از شيمي درماني و جراحي از روش آماري Un paired-t-test استفاده شد. به علاوه آزمون يکطرفه A NOVA براي تحليل رابطه دوز تشعشع و دوره نهان تا سن پرتودرماني نوع تومور و جنسيت مورد استفاده قرار گرفت.
نتايج :
در جستجوي ما, 54 بيمار با سندروم مويا مويا ناشي از تابش ثبت شوند. متوسط سن بيماران در 48 بيمار در اولين پرتودرماني 8/3 سال بود ( محدوده اي از 47- 4/0 سال ). سن 6 نفر از بيماران ذکر نشده بود. توزيع سن مورد بررسي قرار گرفت و نتايج آن در شکل 1 آورده شده است. از اين موارد, 27 نفر ( %3/56 ) کودکاني بودند که در سنين کمتر از 5 سال پرتو دريافت کرده بودند. در بين باقيمانده ها, 11 نفر ( % 9/22 ) بين سنين 5 تا 10 , 4 نفر (%3/8 ) بين 11 تا 20, 3 نفر ( % 3/6 ) بين 21 تا 30, 1 نفر ( % 1/2 ) بين 31 تا 40 و 2 نفر ( % 2/4 ) بين 41 تا 50 سالگي تحت تابش قرار گرفتند. توزيع جنسي به اين صورت بود که 18 مرد (% 6/34 ) و 26 زن ( %50 ) وجود داشت. در 10 بيمار (% 2/19 ) جنس ذکر نشده بود. 14 نفر از 54 نفر (% 9/25 ) مبتلا به NF-1 تشخيص داده شدند. هيچ کدام از بيماران سابقه بيماري عروقي يا نقصهاي مادرزادي نداشتند.
نوع تومور متغير و براي تمام جمعيت بيماران موجود بود. بيشترين نوع توموري که تحت درمان پرتو درماني قرار گرفت گليوماي Low-grade بود که در 37 فرد ( %5/68 ) مشاهده شد که 29 نفر از آنها optic glioma بود. بقيه تومورها از انواع نادرتري بودند و عبارتند از آدنوما غده هيپوفيز, Craniopharyngioma و germinoma . بيشتر تومورها در ناحيه Parasellar قرار داشتند.
بيماران بر اساس نوع تومورشان تحت درمان پرتودرماني قرار گرفتند. دوز متوسط Gy 2/55 ( محدوده Gy 120-22 ) بود. دوز در 8 بيمار ذکر نشده بود. دوز پرتودرماني نيز براساس حالت NF-1 مورد بررسي قرار گرفت .دوز متوسط براي بيماران با NF-1 مثبت Gy 5/46 ( محدوده Gy 55-22 ) و براي بيماران با NF-1 منفي, Gy 1/58 ( محدوده Gy 120- 24 ) بود ( 02/0 = P ) .
سندروم مويا مويا در دوزهاي پائين ( > 30 Gy ) در 4 بيمار ديده شدکه همه آنها در زمان پرتودرماني کمتر از 7 سال سن داشتند. از اين 4 نفر, 2 نفر (%50 ) داراي NF-1 مثبت بودند. استفاده از جراحي ( 22/0 = P ), نوع تومور (21/0=P ) و سن در زمان شروع پرتودرماني ( 2/0 = P ) تاثيري بر ميزان دوز تشعشع نداشتند.
برچسب ها:
تحقيق بررسي استفاده از امواج ماوراي صوت در نابودي لخته هاي خوني پروژه بررسي استفاده از امواج ماوراي صوت در نابودي لخته هاي خوني مقاله بررسي استفاده از امواج ماوراي صوت در نابودي لخته هاي خوني دانلود تحقيق بررسي استفاده از امواج ماوراي صوت در نابود