تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون

مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون

مقاله بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون در 70 صفحه ورد قابل ويرايش

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 5 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 70

حجم فایل:82 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 27,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • مقاله بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون در 70 صفحه ورد قابل ويرايش

    فصل اول

    “ واژه شناسي سكولاريزم و سكولاريزاسيون ”

    1) ريشه لغوي سكولاريزم

    2) معادل هاي واژة سكولار

    3) معادله ي فارسي

    1-3- سكولاريزم

    2-3- سكولاريزاسيون

    3-3- سكولار

    4) تفاوت سكولاريزم و سكولاريزاسيون

    5) تطور تاريخي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون .


    1) “ريشه لغوي”

    واژة سكولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتيني

    2)معادل هاي واژة سكولار ؛

    در زبانهاي اروپايي ،‌بنا به تحققهاي تاريخي متفاوت سكولاريزم ، اصطلاحات مختلفي شكل گرفته است . معروفترين اصطلاحي كه بويژه در كشورهاي پروتستان رواج يافته ، واژة Secularism است كه بر گرفته از واژة لاتيني Saeculum ( به معناي نسلي از انسانها )‌مي باشد. اما در كشورهاي كاتوليك عبارت Laicite 1 به كار مي رود . اين واژه ريشه يوناني “ Laos ” به معناي مردم و Laikos به معناي عامه مردم در برابر طبقه كاهنان و روحانيان ، اشتقاق يافته است .

    دو اصطلاح “ سكولار ” و “ لائيك ” ، چه در زبان فارسي و چه در زبانهاي اروپايي ، در بسياري از موارد به صورت مترادف به كار برده مي شوند . هر چندكه اصطلاح سكولار اعم از لائيك مي باشد و براي آن معنايي وسيع تر از لائيك در نظر مي گيرند .

    برخي ،در مقايسه با واژة لاتيني “ Saecularis ” ، اصطلاح آلماني “ Weltlich ” به معناي “ دنيوي ” يا “ اين جهاني ” را معادلي براي اصطلاح Secular ، و همينطور اصطلاح “ Veweltichen ” به معناي “ دنيوي كردن ”‌يا “ اين جهاني كردن ” را معادلي براي اصطلاح “ Secularization ” قرار دادند.2

    در فرهنگ زبان و ادبيات عرب ، سكولاريزم به “ علمانيت ” ترجمه گشته است . البته بايد خاطرنشان نمود كه علي رغم قطعيتي كه در زبان عربي در مورد علمانيت به عنوان معادل سكولاريزم ـ و نيز علمنه در برابر سكولاريزاسيون 3 وجود دارد ، اما در اين ميان دوابهام جدي در كار است كه هنوز راه حل قطعي و مورد اتفاقي نيافته است : 1- براي نخستين بار چه كسي اين اصطلاح را در فرهنگ و ادبيات عرب وارد ساخت ؟

    2ـ و نيز منشأ اشتقاق اين واژه چيست ؟

    پاسخ به دو ابهام فوق ، مورد بررسي اين مبحث نمي باشد زيرا زبان شناسان و علماي عرب پاسخهاي متعدد و گوناگوني در اين باره ارائه نمودند و به يك راه حل قطعي و مسلم دست نيافتند . اين مطلب كه آيا علمانيت از علم برگرفته شده و به نوعي معناي Scientism در آن ، تصمين شده است ، يا اينكه از عالم برگفته شده و با حذف الف به علمانيت تبديل شده است ، ميان زبان شناسان عرب به تواقي كلي دست نيافته است از اينرو در ادبيات عرب مبدأ و منشأ اين واژه نيز مانند بسياري از اصطلاحات ديگر همچنان نامعلوم مي ماند .

    بنا به عقيده برايان ويلسون 2 ، بر اساس وجوه كاركردي اصطلاح سكولاريزم و سكولاريزاسيون تعابير ديگري نيز مي توان از آنان داشت ، وي مي گويد :“ تعابير ديگر و كمابيش محدودتري كه به برخي از تحولات سكولاريزم و فرايندسكولاريزاسيون اشاره دارند ، عبارتند از :

    تقدس زدايي 3 ، غير روحاني كردن 4 ، و مسيحيت زدايي5 .6

    خصوصي شدن دين 7 ، به حاشيه رانده شدن دين ، تبديل شدن دين به نوعي فعاليت و سرگرمي اوقات فراغت ، نيز از مفاهيمي هستند كه گاه از سوي جامعه شناسان دين به عنوان معادلهايي براي اطصلاح ارائه شده اند . 8

    3) “ معادل هاي فارسي ”

    در مورد برابر نهادة فارسي سكولاريم ، قطعيتي وجود ندارد و همچنان نويسندگان و انديشمندان ايراني براي رساندن اين مفهوم از تعابير متعددي استفاده مي كنند . به اختصار به چند نمونه از اين تعابير اشاره مي كنيم .

    1- “ سكولاريزم ” ؛

    2- “ دنيا پرستي و اعتقاد به اصالت امور دنيوي ،‌ غير دين گرايي ، ناديني گري ، دنيويت ، ناديني ، دين زدايي ، اين دنيايي و غير مذهبي ، دنياگرايي ، گيتيانه ( در برابر مينوي يا اخروي) ” .

    برخي نيز ترجمة‌ “ اين جهاني ” را براي اصطلاح سكولاريزم بكار مي برند . 2 و همينطور در نظر برخي ديگر از نظريه پردازان “ علمي بودن ” يا “ علمي شدن ” ، دقيق ترين ترجمة سكولاريزم است .3

    2-“ سكولاريزاسيون ” :

    رايج ترين معادل فارسي واژة‌ سكولاريزاسيون “ جدا انگاري دين و دنيا ” 4 است . اما در تعابير ديگر اصطلاح نيز بصورتهاي مختلف ترجمه شده است از آن جمله؛ غير ديني

    شدن ، دنيوي ، نامقدس شدن ، از قيد كشيشي يا رهبانيت رها شدن ، دنيا پرست شدن و مادي شدن 2 كه وجه مشترك همه آنها قداست زدايي و دين زدايي است . اما با وجود تمام اين تعابير متعدد و گوناگون ،‌بنظر مي رسد كه اصطلاح “‌ عرفي شدن ” در برابر سكولاريزاسيون و “‌ عرفي گروي ” در برابر سكولاريزم در حال تمكن يافتن است . و در رساله فوق نيز ، هر جا كه از سكولاريزم و سكولاريزاسيون ، نام برده مي شود ، مرا همان “ عرفي گروي ” و “‌ عرفي شدن ” مي باشد . 3

    3ـ “ سكولار ”: 4

    سكولار به كسي مي گويند كه علاقه و گرايشي به امور معنوي و مذهبي ندارد . 5 در زبان فارسي اين واژه را به “ دنيوي ” ، “ مادي “ ، “ غير ديني ” ، ‚ غير مقدس ”‌، و “‌عرفي ” ترجمه كرده اند .



    فصل دوم

    “ تطورتاريخي شكل گيري مفهوم سكولاريزاسيون ”
    در انديشه مسيحي ـ غربي
    عناوين :
    1) از مسيح (ع) تا مسيحيت .
    2) از دنيوي شدن مسيحيت تا عرفي شدن جامعه مسيحي؛
    1-2- دنيوي شدن مسيحيت
    الف) تحرير كتاب مقدس
    ب) شكل گيري كليسا
    2-2- عرفي شدن جامعه مسيحي
    الف ) جوهر مستعد مسيحيت
    ب) سرگذشت تاريخي مسيحيت
    3) منشأ نظريه حكومت سكولار ( عرفي )‌ در زمينه انجيلي ـ مسيحي
    الف) قدرت دولت ، قدرت كليسا
    ب) برتري كليسا بر حكومت
    ج) دواعي برتري كليسا بر حكومت
    4) طرح نظريه حكومت سكولار در زمينه انجيلي ـ مسيحي
    نظريه سنت توماس آكويناس در طرح حكومت عرفي
    5) تلاش براي گذر از انديشه نظام الهي ـ بشري ، به انديشه نظام بشري
    6) گسست الهيات و فرهنگ ؛ دريچه اي به سوي رنسانس
    پي نوشت ها


    چنانكه در مباحث گذشته تطور لغوي و معنايي سكولاريزاسيون و سكولاريزم وهمينطور تغيير و تحولات ناشي از آن ، بيان شد ، در مبحث كنوني نيز سعي بر آن است كه به اجمال روند تاريخي بوجود آمدن اين مفهوم نيز ، بررسي گردد . مفهوم سكولاريزاسيون كه معناي عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غير قدسي شدن و عرفي شدن امور سياسي و اجتماعي در غرب مي باشد ، طي يك روند چند قرنه صورت پذيرفت .
    رنسانس ، اصلاح مذهب ( جنبش پروتستانتيسم ) ، تفسير نوين انديشه ديني مسيحيت ، عصر روشنگري ، انقلابهاي آمريكا و فرانسه ، پيدايش ناسيوناليسم و تبديل امت مسيح به ملتهاي مسيحي ،‌انقلاب صنعتي ، پيشرفت علوم طبيعي ، تكنولوژي ، رشد و تحول علوم پزشكي و علوم انساني ، ظهور دموكراسي نوين ، ابزارهاي جديد جنگ ، ارتباطات نوين ، برنامه بهداشت عمومي و آموزش همگاني ، نهضتهاي جديد در فلسفه ـ هنر و مذهب ، مسأله حقوق بشر و. . . همگي اينها از عوامل بسيار مهم پديدة سكولاريزم در جوامع غربي مي باشند . و در پرتو چنين عوامل و تحولاتي است كه ادعا مي شود انسان نوين ، متولد شده و جهان جديد سكولار حاصل آمده است . 2
    ايدئولوژي سكولاريزم ، با نظر به تمامي عوامل مذكور ، پديد آمده و در جهان غرب ريشه دوانيده است . اما آنچه كه مهم است اين است كه علي رغم تمامي عوامل مذكوردر ايجاد فرهنگ سكولار ، ابتدا بايد فهميد كه بستر اين عوامل مذكور چيست و در كجاست ؟ چنانكه از مباحث گذشته در باب فرايند سكولاريزاسيون آشكار است . اين پديده به لحاظ مفهومي ناظر به جوهر دين بوده و متأثر از بستر تاريخي ـ اجتماعي تحقق آن است و از طرفي نيز تعاريف و ادبيات موجود دربارة اين مفهوم ، محدود بوده و از تجربه خاص غربي ـ مسيحي ، استنتاج شده است . لذا در شناخت دقيق اين پديده و دستيابي به يك تعريف دقيق و واقع نما از آن ، بايد به اين نكات توجه كافي مبذول داشت .
    بسياري از نظريه پردازان و جامعه شناسان دين نيز ، مفهوم سكولاريزاسيون را همبستة دين و بويژه دين مسيحيت دانسته اند واين امر به علت شدت بستگي ميان تعريفي است كه از دين دارند و با تعريفي كه از سكولاريزاسيون مي نمايند . ويلسون با مسلم دانستن همين نسبت است كه مي گويد :‌“ سكولاريزاسيون همان مسيحيت زدايي است .” 2
    بنا به عقيدة برخي از اين نظريه پردازان ، بسياري از عوامل اجتماعي ـ اقتصادي ، در وقوع فرايند سكولاريزاسيون مؤثر بوده اند ؛ اما اين عوامل بيشتر بر مسحيت تأثير گذاشته اند تا بر دين بطور عام ، چرا كه اين عوامل ، گرايشهايي را تقويت مي كنند كه دردر ذات سنت مسيحي وجود داشته است .
    حتي پيتر برگر نيز در اين زمينه صراحتاّ معتقد است كه “‌سنت مسيحي غرب ، تا چه اندازه توانسته است بذر سكولاريزم را در قلمرو خود بپراكند . ” 2 البته اين بدان معنا نيست كه مسيحيت ، گرايش ذاتي و خود بخودي ، به تحول در جهت سكولاريزم دارد . بلكه به اين معناست كه عواملي كه باعث ايجاد پديدة سكولاريزم شده اند ، گرايشهايي را تقويت و مطرح مي كنند كه در ذات سنت مسيحي وجود دارند . 3 حتي آن دسته از جامعه شناسان دين كه عقلانيت جديد و به تبع آن صنعتي شدن و شهري شدن جوامع غري را علل بروز پديده سكولاريزم مي دانند ، نيز معتقر به جود گرايشات سكولاريستي در سنت مسيحي هستند . 4 چرا كه خودمسيحيت اساساّ عقلاني شدن را در خود دارد . در مباحث آينده فصل كنوني ، سعي مي كنيم كه هر چند به اجمال به اين مسائل اشاره كنيم .
    1) “ از مسيح (ع) تا مسيحيت ”
    تا كنون هيچ يك از منابع و مراجع ، مدعي بر اين نيستند كه عيسي ( ع) و مسيحيان نخست ، مدعي آوردن دين جديد بوده و يا نسخ شريعت موسي (ع) را اعلام داشته اند ، بلكه همگان بر اين باورند كه آنان دل نگران از بي روح شدن شرايع ديني ، مبلغين نجات از طريق ايمان به فيض الهي بوده اند . مسيحيان اوليه ، معتقد بودند كه شريعتي بودن دين و انتظار نجات از طريق عمل به شرايع ، به معناي دريافت اجر و پاداش از خداوند در ازاي عمل به دستوراتش است . اين تلقي ، ايمان را به نوعي تجارت بدل مي سازد كه بابرداشت مسيحيان از خداي پدر مآب مغايرت دارد .
    زندگي و تعاليم عيسي (ع) ، سراسر در كلمه محبت خلاصه مي شد ، 2 يوضاي 3 رسول در تأكيد بر جوهر رسالت عيسي ، يعني محبت و تقوا ، تنها همين عبارت مسيح راتكرار مي كرد كه : (( اي فرزندان من ، همديگر را محبت نماييد . ))‌و نيز مي گفت : اگر تنها همين يك جمله رعايت شود ، انسان را چيز ديگري لازم نيست .4 در ميان انديشمندان و مفسران دين مسيحيت ، مسائلي اين چنين كه بر عدم شريعتي بودن دين مسيح صحه مي گذارند ، نظرات متعددي وجود دارد از جمله هگل در اينباره معتقد است :
    “ از نظر مسيح ( ع‌) ، ارزش در آمادگي قلبي و دروني براي گرويدن به تقواست و نه در به جاي آوردن رياكارانة اعمالي ظاهري به نام شريعت ” .5 اين رسالت عيسي را حتي نزديكانش و حواريونش هم تا آخرين دقايق حياتش ، درك نكردند واو را به خطا ، احياء كنندة‌ دولت اسرائيل دانستند. 6
    پيروان و همراهان مسيح ( ع) در زمان حياتش كه از چند صد نفريهودي امي افزون نگرديدند، هيچگاه به عنوان متوليان دين جديد شناخته نشدند و در حاليكه تا مدتها نيز به عنوان شاخه اي از يهوديان مؤمن به مسيح به شمار مي آمدند ، هيچ اصرار و تلاشي براي اثبات هويت مستقل آئين خويش به خرج ندادند . 2
    آنچه از حيات سراسر رنج مسيح (ع) بر جاي ماند ، تعدادي حواري و اندك يهودياني بود كه با مشاهده يا استماع شرح معجزات او ، در سلك پيروان و مريدان او در مي آمدند و پيام محبت و تقواي 3 او را منتشر مي ساختند ؛‌آنان مدعي بودند كه مسيح در آخرين ظهورش پس از رستاخيز 4 ، پيروانش را موظف نمود تا پيامش را به اقصاي ربع ملسكون برسانند . 5 اين ابلاغ سنگ بناي همان مسيحيتي گرديد كه گفته مي شود ، به تدريج از طريق رسولان و خصوصاّ پولس رسول شكل داده شد .

    برچسب ها: تحقيق بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون پروژه بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون مقاله بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون دانلود تحقيق بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون بررسي فرهنگ سکولاريزم و سکولاريزاسيون فرهنگ سکولاريزم سکولا
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.