چكيده
تورم، همواره از شاخصهاي مهم اقتصادي قلمداد گرديده و نظرات
مختلفي درباره آثار آن بر اقتصاد يك كشور وجود دارد. در هر حال، همگان بر
اين امر توافق دارند كه تورم شديد آثار جبرانناپذيري بر اقتصاد داشته و
بايد كنترل گردد. در اين زمينه اقتصاددانان مكتب كلاسيك معتقدند كه تورم يك
پديده پولي بوده و رشد نقدينگي عامل اصلي بروز آن ميباشد، بطوري كه، در
بلندمدت، پول خنثي است.
در ميان اقتصاددانان كلاسيك، پولگرايان مكتب
انتظارات عقلايي، كه به پولگرايان مكتب شماره (II) معروف هستند، معتقدند
كه عقلايي بودن انتظارات باعث ميگردد كه پول در بلندمدت خنثي بوده و حتي
در كوتاهمدت نيز آن قسمت از پول كه رشد آن قابل پيشبيني باشد، خنثي
خواهد بود. هدف اصلي اين مقاله، آزمون نظريه پولگرايان مكتب (II) است كه از
روش حداكثر راستنمايي يوهنسن و جسيليوس استفاده گرديده كه، اين روش آزموني
براي عقلايي بودن انتظارات است. نتايج آزمون يوهنسن نشان ميدهد كه رشد
پول و تورم همگرا ميباشد.
همچنين، براي تلفيق روابط كوتاهمدت و
بلندمدت از مدل تصحيح خطا استفاده گرديده و نتيجه مبين اين است كه 18 درصد
عدم تعادل مابين تورم واقعي وتورم تعادلي، در هر دوره حذف و يا تعديل
ميگردد. و ديگر اين كه معنيدار بودن جزء تصحيح خطا دليلي بر رابطه بين
رشد پول و تورم ميباشد. نتايج فوق براي حالتي كه از شاخص (CPI) براي
محاسبه تورم استفاده ميگردد، تفاوت چنداني نداشت. در هر حال براي آزمون
خنثايي پول از محدوديتهاي كاملاً مشخص و بيش از حد مشخص استفاده گرديده و
معلوم شد كه پول در دراز مدت خنثي ميباشد.
در نهايت پيشنهاد شده
است كه سياستگذاران اقتصادي، هنگام اتخاذ سياستهاي خويش، بايستي نقش
عقلايي بودن انتظارات را در نظر گرفته و از طرف ديگر، بانك مركزي نيز در
هنگام اتخاذ سياستهاي پولي استقلال داشته و جبران كسري مالي دولت از طريق
كانالهاي ديگري غير از افزايش نقدينگي صورت گيرد
برچسب ها:
مدل كلاسيك تورم ايران روش همگرايي