جانشين سلسله اي كه نادرشاه افشار به آن ترتيب بوجود آورد و به آن ترتيب از
ميان رفت، سلسله اي بود كه مؤسس و موجد آن، لرزاده اي شچاع و مردم دار از
سرداران گمنام خود نادر بود و كريم خان زند نام داشت كه چون از طايفه ”
زند“ بود، سلسله اي را كه بنيان گذاشت به اين سبب ” زنديه“ نام
گذاشتند.براي اينكه علل پيدايش سلسله اي را كه بنيان گذاشت به اين سبب “
زنديه“ نام گذاشت. براي اينكه علل پيدايش سلسله زنديه دانسته شود، لازمست
ابتدا مختصري درباره اوضاع ايران پس از قتل نادر شاه افشار بررسي شود.
پس
از قتل نادر، هر يك از سران سپاه او، در هر گوشه اي از مملكت كه مختصر
نفوذي داشتند، سر به شورش و اغتشاش برداشتند. قسمت شمالي ايران از كردستان
تا افغانستان عرضه تاخت و تازه هاي عليقلي خان ” عادلشاه “ و ابراهيم خان
(ابراهيم شاه ) و محمد حسن خان قاجار شد و در نواحي جنوبي و مركزي، حكام و
فرمانرويان ايلات بختياري و زند راه استقلال ميپيمودند و در چنان احوالي،
شاهرخ شاه افشار نيز در خراسان حكومت داشت و در ظاهر، پادشاه افشار بود
(1161 هجري قمري) و در همان زمان برولايات فارس فتحعلي خان افشار، بر
اصفهان ابوالفتح خان بختياري و بر همدان، محمد علي خان تكه او حكومت
ميكردند.
اولين قيام از طرف محمد حسن خان قاجار صورت گرفت باين ترتيب كه
در گرگان به جمع آوري سپاه مشغول شد و ايلات يموت (بفتح ياء) و تركمنان را
دور خود جمع كرد. سپس آزادخان افنان قيام كرد و او كه از طرف ابراهيم شاه
بر كردستان و همدان حكومت داشت، پس از شكست ابراهيم شاه از شاهرخ ، ابتدا
شهر ” زور“ و بعد كرمانشاهان را به تصرف در آورد و در سال 1162 هجري قمري
بر آذربايجان دست يافت و حتي شهر ” اروميه “ يعني رضائيه امروزي را به
پايتختي برگزيد و رسما خود را پادشاه ايران خواند !
بعد از اينكه شاهرخ
توسط طرفداران ميرزا سيد محمد متولي دستگير و كور شد، هر كدام از حكام وي
نيز در شهرهاي مهم مانند اصفهان و همدان به خودسري و تمرد پرداختند و حتي
در شيراز نيز عليه فتحعلي خان افشار شورشي بوجود آمد كه رهبر آن ” صالح بيك
بيات “ بود و سرانجام نيز ” صالح بيك“ در اوايل سال 1136 هجري قمري به
حكومت شيراز رسيد و به اين ترتيب با اطاعت بزرگان شيراز از صالح بيك بيات،
شيراز از قلمرو حكومت افشاريه خارج شد.
مركز توجه تمام مدعيان سلطنت پس
از نادرشاه افشارشهر اصفهان بود كه حكومت بلارقيب نماند و عليمردان خان
بختياري در تسخير اصفهان بر آمد ولي از ابوالفتح خان شكست خورد و چون در
تصرف اصفهان اصرار داشت از كريم خان زند كه در آن زمان با 4 هزار سوار تير
انداز و شمشير زن خود ، در سلطان آباد اراك اردو زده بود كمك خواست و
كريمخان نيز دل به وعده هاي او بست و با برادرش صادق خان به كمك او رفت.
اين
بار حاكم اصفهان، در مقابل مهاجمين زند مغلوب شد و منتها، چون كريم خان در
اوسياست و شجاعتي سراغ كرده بود به پيشنهاد خان زند، اتحاد مثلثي از
ابوالفتح خان بختياري – كريم خان زند و عليمردان خان بختياري تشكيل شد و
چون هنوز مردم اصفهان را ميل دل بجانب صفويان بود يكي از نوادگان دختري شاه
سلطان حسين صفوي را كه طفلي 8 ساله بنام ” ابو تراب ميرزا “ بود با عنوان
شاه اسمعيل سوم به سلطنت برداشتند و قرار شد ابوالفتح خان همچنان حاكم
اصفهان باشد، كريم خان فرماندهي سپاه را بعهده بگيرد و عليمردان خان نايب
السلطنه باشد و باين ترتيب از اجتماع اين سه سردار كه هريك در انديشه
نابودي دو تن ديگر و استقلال انفرادي بود، حكومتي تشكيل يافت كه پايه و
اساس استواري نداشت (1164 هجري قمري) زيرا ابوالفتح خان مستبد و مغرور،
عليمردان خان بيرحم و تند خو و خشن و كريم خان، مردم دار و بردبار و ملايم و
بسيار دور انديش و احتياط كار بود .
برچسب ها:
سلسله زندیه زندیه نادرشاه افشار