بررسی علل گسترش فساد اجتماعی
فهرست منابع:
۱) ادیب محمد حسین- جامعه شناسی ایران- اصفهان نشر هشت بهشت ۱۳۷۷٫
۲) ربانی رسول- جامعه شناسی جوانان- تهران- آوای نور ۱۳۸۰٫
۳)
ربیعی، علی، زنده باد فساد- جامعه شناسی سیاسی فساد در دولتهای جهان سوم-
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۸۳٫
۴) سیفالهی، سیفالله- جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران- انتشارات جامعه پژوهان سینا ۱۳۸۱٫
۵) رزاقی- احمد- نشریه توسعه- ۱۳۸۴- بازرگانی مفاسد اجتماعی و راهکارها.
۶) خسروی، شریف- نشریه جام هفته ۲۹۵- فساد علل و پیامدها.
۷) مجله جام جم- شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵- سال ششم- شماره ۱۷۰۳٫
فهرست مطالب
عنوان صفحه
۱- مقدمه ۲
۲- بیان مسأله ۳
۳- شرح پیامدها و عوارض مسأله ۹
۴- علل بروز و ظهور مسأله ۱۱
۵- ارائه راهحلها ۲۱
۶- نتایج مورد انتظار ۲۱
۷- منابع
پیشگفتار
یرفع الله الذین امنوا متکم والذین اوتوالعلم درجات
شکر
و سپاس به درگاه خداوندی که جهان ما را با نور معرفت و دانش خود روشنایی
بخشید و زنگار جهل و نادانی را از آینه دلهای ما پاک نمود و درود بر خاتم
انبیا محمد مصطفی (ص) که با ارائه شریعت آسمانی و مکتب اسلام ناب محمدی
غبار تیرگی از اندیشه و روان ما برگرفت و درود به روح بلند امام راحل (ره)
بنیانگذار جمهوری اسلامی و سلام به مقام معظم رهبری و ارواح پاک شهدای
انقلاب اسلامی.
در این جا بر خود لازم
میدانم که از استاد عزیزم جناب آقای دکتر منوچهر جفره که در طول نوشتن این
مقاله مرا صبورانه تحمل کردند و از هیچ گونه کمک و راهنمایی دریغ نورزیدند
تشکر و قدردانی نمایم. و امیدوارم که خداوند بر ایشان طول عمر عطا فرمایند
تا بتوانند سالهای متمادی در عرصه علم و دانش به کشور و مملکت خدمت
نمایند.
مقدمه:
جامعه شناسان میگویند هر اجتماعی بر اساس موازین
خود دارای حرکتی طبیعی است که پیوند اجتماعی مردم را برای ادامه زندگی حفظ
می کند اگر عملی اتفاق افتد و این پیوند را برهم زند و مشکلی برای حرکت
طبیعی جامعه ایجاد کند آن عمل را یک مسأله اجتماعی میگویند. اگر جامعه را
به ارگانیسم و سازمان بدنی انسان تشبیه کنیم.
دراین
تشبیه مسائل و مفاسد اجتماعی بیماریهای آن جامعه به حساب میآیند و همان
طور که بیماریهای جسمی قابل شناخت و علاجند بیماریهای اجتماعی نیز قابل
تشخیص و درمانند. منتها در درمان بیماریهای اجتماعی باید به علل بوجود
آورنده آن مسائل یا بیماریها توجه داشت و بر اساس شناخت واقعی علل، راه
درمان مناسبی ارائه نمود. ارتباط و وابستگی متقابل امور اجتماعی موجب
میشود که یک مسأله اجتماعی به پیدایش مسایل اجتماعی دیگر کمک کند.
مثلاً
فقر و ستیز بین افرادی که در محلات شلوغ و پرجمعیت فقرنشین شهرها زندگی می
کنند. موجب پیدایش و افزایش جرایم دیگر مانند دزدی، تجارت و فحشا می شود و
به همین دلیل میگوییم پیدایش یک مسأله اجتماعی،
بدون
مسائل اجتماعی دیگر وجود ندارد بلکه بدین معنی است که اوضاع و احوال موجود
احتمال برخورد با مسائل اجتماعی دیگر را فراهم میآورد و زمینه مساعدی
برای پیدایش مسائل اجتماعی دیگر فراهم می کند. هیچ انسانی مجرم و گناهکار
آفریده نمیشود. شرایط نامتعادل اجتماعی- اقتصادی در جامعه ایجاد فساد می
کند.
همچنین در صورتی که بنیادها و
نهادهای اجتماعی پاسخی برای مسائل افراد جامعه نداشته باشند مفاسد اجتماعی
به صورت تصاعدی بالا میرود. چرا که بنیادهای اجتماعی مثل اعضای اصلی بدن
هستند که باید هر کدام کار خود را انجام دهند و تداخل وظایف باعث فساد همه
آنها میشود.
گام اول بیان مسأله
منظور
از مسائل اجتماعی چیست؟ مسائل اجتماعی جامعه پدیدههایی اجتماعی اعم از
شرایط ساختاری و یا الگوهای کنشی هستند که در مسیر تحولات اجتماعی بر سر
راه توسعه یعنی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مورد توجه مردم و گروههای
اجتماعی قرار می گیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید کننده ارزشها و کمال
مطلوبهای آنها میشوند
. این پدیده ها
معمولا به وسیله اندیشمندان اجتماعی به عنوان موانع توسعه (نظیر
خاصگراییهای فرهنگی و اجتماعی) هزینههای توسعه (نظیر آلودگی محیط زیست) و
آثار و تبعات عقبماندگی (نظیر بیسوادی و خشونت) مورد شناسایی و ارزیابی
قرار میگیرند. مسائل اجتماعی به عنوان پدیدههای نامطلوب اذهان نخبگان و
افکار عمومی مردم را به خود مشغول میدارند به طوری که نوعی وفاق و آمادگی
جمعی برای مهار آنها پدید میآید که مقامات رسمی کشور را به چارهجویی و
اقدام عملی در جهت اصلاح و یا رفع و پیشگیری از آنها وامیدارد.
مسائل اجتماعی دارای چه ویژگیهایی هستند:
الف)
اجتماعی بودن و عمومی بودن مسائل اجتماعی محصول حیات اجتماعی انسانها در
قالب واحدهای اجتماعی مشخص چون گروه، قشر، طبقه, ایل، روستا، شهر، جامعه و
نظایر آن هستند. با توجه به این که در عالم واقع هیچ جامعهای وجود ندارد
که با مسائل اجتماعی روبهرو نباشد. لذا میتوان گفت که مسائل اجتماعی
پدیدهایی عمومی هستند که در همه جوامع با کم و کیف متفاوت وجود دارند.
ب)
جمعی و غیر فردی بودن: مسائل اجتماعی پدیدههایی جمعیاند نه فردی، موانعی
هستند که بر سر راه توسعه واحد اجتماعی مشخصی قرار میگیرند و یا پیامدها و
عوارضی هستند که ارزشها و کمال مطلوبهای اکثریت اعضای آن واحد تجمعی را
تهدید میکنند.
ج) تاریخی بودن: اغلب مسائل اجتماعی در یک فرایند تاریخی مشخص پدید میآیند. بنابراین ابتدا به ساکن نیستند.
د)
واقعی بودن: مسائل اجتماعی پدیده هایی واقعی و قابل تجربه به معنای عام
کلمه هستند. اصطلاح مسئلهیابی هم مبتنی بر پیشفرض واقعی بودن مسائل
اجتماعی است. در مسئله یابی محقق، مسائل اجتماعی موجود را در مییابد ولی
در مسئله آفرینی چیزی که مسئله نیست تبدیل به مسئله میشود. حکایت آن کسی
است که میگفت برای رفع خستگی میخواهد به فلان شهر سفر کند. وقتی که از وی
سوال شد شما که خسته نیستی، در پاسخ گفت وقتی به آن جا برسم خسته خواهم
شد.
و: متغیر و نسبی بودن: مسائل
اجتماعی بر حسب زمان و مکان تغییر مییابند. مسائل امروزی جامعه ما با
مسائل گذشته و آینده متفاوتاند. معمولاً هر چه از واحدهای اجتماعی
بزرگتر به طرف واحدهای اجتماعی کوچکتر حرکت کنیم. از مسائل عام به مسائل
خاص هر واحد اجتماعی یا مسائل خرده نظامها و خرده فرهنگهای درون آن واحد
اجتماعی میرسیم که خاصتر و نسبیتراند.
ه)
تنوع و تکثیر مسائل اجتماعی: مسائل اجتماعی هم در درون هر جامعه و هم در
بین جوامع، بسیار متنوع و متکثراند. مثلاً در جامعه ایران امروزی با مسائل
فرهنگی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی متعدد و متنوعی رو به رو
هستیم که هر دسته از آنها را میتوان به دستههای کوچکتری تقسیم کرد.
مثلاً مسائل فرهنگی به مسائل دینی، هنری و علمی قابل تقسیم است.
ی)
قابل کنترل بودن مسائل اجتماعی: مسائل اجتماعی قابل اصلاح، رفع و
پیشگیریاند، ولی هر گونه دخل و تصرف در آنها موکول به شناخت ریشههای
آنها در همه ابعاد واحد اجتماعی ذیربط است. یافتههای علمی باید در قالب
برنامهریزیهای کوتاه مدت،
میان مدت و
بلند مدت به کار گرفته شوند و نتایج و عملکرد آن برنامهها نیز مورد
ارزشیابی علمی قرار گیرد تا با تداوم تعاملات بین اصحاب اندیشه، مردم و
مسئولان زمینههای نهادمند و مناسبی برای اصلاح رفع و یا پیشگیری از مسائل
اجتماعی پدید آید. برخی مسائل اجتماعی ذاتی نظام اجتماعی غالب جامعه هستند.
و بنابراین ممکن است.
در قالب نظام
اجتماعتی موجود قابل حل نباشندو در این صورت خود نظام موجود مانع اصلی تحول
و تکامل و عمدهترین مسئله اجتماعی جامعه محسوب میشود. تحت چنین شرایطی
است که مردم به انقلاب و تحول نظام موجود گرایش پیدا میکنند.
مفاسد اجتماعی در جوامع:
پس
از جنگ جهانی دوم و پس از دستیابی ابرقدرتها به صنعت و تکنولوژی پیشرفته و
توسعه و گسترش روز افزون کارخانجات مختلف، صاحبان صنایع و سرمایهداران و
تولیدکنندگان استعماری پس از پر شدن انبار تولیدات وکمبود بازار مصرف
داخلی درصدد بازاریابی برآمدند ولی تحقق این امر دو شرط اساسی داشت.
اول:
اینکه مخطورات سیاسی وجود نداشته باشد وصاحبان صنایع بتوانند بدون هیچ
مانعی کالاهای خود را در بازارهای کشف شده به فروش برسانند.
دوم:
تقاضا وجود داشته باشد. یعنی کالاهای تولید شده در کارخانجات و صنایع شده
غرب در کشورهای مربوطه (جهان سوم) خریدار داشته باشد. قدرتهای استعماری و
بدنبال آن صاحبان صنایع برای تحقق شرط اول به قدرت نظامی،
سیاسی
متوسل شده و با از میان برداشتن موانع سیاسی شرایط لازم را جهت سرازیر شدن
کالاهای بنجل خود و به یغما بردن مواد اولیه و منابع طبیعی و زیرزمینی
کشورهای یاد شده فراهم ساختند و به منظور تحقق شرط دوم، هجوم فرهنگی،
وابستگی فرهنگی و غربزدگی را در کشورهای مورد نظر تعمیق نموده و با تحمیل
عادات و طرز تفکر و طرز زندگی و قالبهای غربی کوشیدند
برای
تولیدات و مصنوعات کارخانجات خود تقاضا ایجاد نمایند. در این میان
اعتقادات ملی و مذهبی و ارزشها و گرایشهای این کشورها بویژه ممالک اسلامی
سد و مانع برزگی برای غارتگران و سوداگران استعماری موجب میشد. زیرا
مسلمین با اعتقاداتی که داشتند به آسانی مظاهر فریبنده فرهنگ غرب را
نمیپذیرفتند.
از این رو استعمارگران و
تولیدکنندگان غربی چاره را در تغییر رویکرد ملتها به دین و مقدسات مذهبی و
از بین بردن تعصبات و اعتقادات حیاتی مسلمانان دیدند.
برای
تحقق اهداف شوم فوق. ایجاد و گسترش فساد و ناهنجاریهای اجتماعی از
موثرترین و کم هزینه ترین راهها بشمار آمد. این فرایند خطرناک در ایران از
زمان فتحعلی شاه قاجار آغاز در عصر مشروطه شدید و در دوره پهلوی به اوج خود
رسید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و
شکست رژیم وابسته پهلوی و جایگزینی ارزشهای اسلامی و انقلابی بجای معیارهای
منحط پهلوی، تقریباً تمامی آثار و مفاسد اجتماعی از عرصههای مختلف کشور
زدوده شد و در تمامی دوران جنگ تحمیلی فرهنگ جهاد و ایثار و تقوا در زندگی
فردی و اجتماعی مردم حاکم گردید.
اما بعد از جنگ و آغاز دوران سازندگی و جوشش ثروتهای زیرزمینی و تراکم آن در دست عدهای معدود و در نتیجه فراهم شدن بستر