دانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف خلاقیت و نوآوری (فصل دوم) در 82 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی
برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و
پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها،
استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
مقدمه
خلاقيت در گذشته پديدهاي مترادف با نبوغ تلقي مي شد و هر جا سخن از
خلاقيت به ميان ميآمد بلافاصله معناي نبوغ به ذهن خطور مي كرد. در تاريخ
يونانيان باستان، نبوغ معنايي افسانهاي داشت. به روايتي يونانيان واژهاي
بنام شيطان را پذيرفته بودند كه افراد آن را صاحب تواناييهاي خارق العاده و
شور و شوق ميساخت (پيرخائفي، 1379، به نقل از سام خانیان).
در
اواخر قرن نوزده و در اوايل قرن بيستم به منبع جديد خلاقيت توجه شد در اين
دوران اين تفكر كه نبوغ يا توانايي غير معمولي در يك فرد از يك روح بيروني
ناشي مي شود رنگ باخت، اما تأثيرات اين تفكر كه، خلاقيت و نبوغ مترادف
هستند همچنان باقي ماند و تا عصر رنسانس نيز كشانده شد و لذا نزديك به نيم
قرن طول كشيد تا خلاقيت به طور علمي و دقيق مطالعه شود. رهبري اين جريان
علمي را شخص گيل فورد در سالهاي (1959-1966-1967) بر عهده داشت (سام
خانيان، 1387).
در واقع می توان چنین بیان کرد که تا زمانی که یک
ایدة نو در ذهن فرد می باشد به آن خلاقیت اطلاق شده و زمانی که این ایده
نو بصورت محصول و یا خدمت جدید به جامعه ارائه گردید از آن به عنوان نوآوری
یاد می شود.
به طور كلي اهميت خلاقيت در زندگي را مي توان در طول سه محور مورد بررسي قرار داد :
1. نقش خلاقيت در رشد مهارتها
2. نقش خلاقيت در توسعة روابط اجتماعي
3. نقش خلاقيت در بهداشت رواني (پيرخائفي، 1379)
اهمیت خلاقیت و نوآوری
شاید قدری شگفت انگیز باشد اما زندگی بدون خلاقیت مشکل و طاقت فرساست. اگر
از بلندترین مکان زندگی کنونی به گذشته نگاهی بیاندازیم در خواهیم یافت که
زندگی کنونی چقدر از نظر امکانات و تجهیزات با گذشته تفاوت کرده است. به
عنوان مثال سرعت حرکت انسان امروز در اثر اختراع هواپیما، یا نحوه کتابت در
دنیای امروز نسبت به گذشته یا سفر با آفاق آسمان ها و کرات دیگر و پیمودن
اعماق دریاها همه مرهون استعداد خلاقیت بشری بوده است. بنابراین می توان
ملاحظه نمود خلاقیت موضوعی غریب و ناآشنا نیست که برای وجود آن نیاز به
استدلال باشد. خلاقیت به عنوان استعدادی قدرتمند در نهاد آدمی از همان
دوران کودکی وجود دارد؛ به قول راجرز (1977) آدمی ذاتاً خلاق متولد می شود
ولی با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته نیست و به همین
دلیل نیاز به توجه، هدایت و تربیت دارد (سام خانيان، 1387).
امروزه توجه به خلاقیت و نوآوری به ویژه در سازمان ها بسیار بیشتر از گذشته
شده است. تصور دلیل این علاقة زیاد به خلاقیت کار دشواری نیست. در فرهنگ
سریعاً در حال تغییری که زمینه های مطالعاتی جدید به وجود می آیند و در
هیمن حال سایر مشاغل از بین می روند آماده سازی جوانان در مورد نقش آنها در
چنین جامعة پویایی پیچیده تر می شود. اگر تنها حقایق خاصی را به آنها
بیاموزیم با این مسأله بسیار واقعی روبرو می شویم که تا زمانی که کودک 12
سال را در یک برنامه آموزشی بگذراندآن حقایق دیگر مورد نیاز نیستند یا
مشاغلی که به خاطر آن آماده می شدند دیگر وجود ندارد. این وضعیت را یکی از
منتقدان سر سخت تعلیم و تربیت به نام « سیلبرمن » به خوبی چنین بیان کرده
است ( گلالگر، ترجمة مهدی زاده و رضوانی، 1381، به نقل از سام خانيان،
1387).
تعلیم و تربیت برای عملی کردن بایستی فرد را برای کاری
آماده کند که هنوز وجود ندارد و ماهیت آن را حتی تصور هم نمی توان کرد. این
امر تنها به این طریق انجام می پذیرد که به کودکان آموزش داده باشد چگونه
یاد بگیرند و به آنها نوعی انضباط فکری داده شود تا آنها را قادر سازد که
اندوختة عقلی بشر را صرف مسائل تازه کنند.
جامعه برای پیشرفت و
توسعه نیاز به کودکان با انگیزه، کنجکاو و خلاق دارد؛ همچنین به نوجوانان و
جوانانی نیاز دارد که چهرة دیگر از آینده ترسیم کنند و به بزرگسالانی نیاز
دارد که حامی و سازنده باشند. دستاورد چنین موقعیتی ابتکار و سازندگی
است.
تعاریف خلاقیت و نوآوری
خلاقیت واژه ای عربی
از ریشه «خلق» به معنی آفریدن است. در لغت نامة دهخدا خلاقیت خلق کردن و
بوجود آوردن است و خلاق شخصی است که دارای عقاید نوباشد، و نیز نوآوري از
کلمه لاتين " Innovate " به معناي" ساختن يک چيز جديد" استخراج شده است
(آقایی فیشانی، 1377).
دانشمندان خلاقیت را با تعابیر متعددی بیان نموده اند به طوری که هر تعریفی بیانگر یکی از ابعاد مهم فراگرد خلاقیت است.
برخی از تعاریف خلاقیت، ویژگی های افرادخلاق را محور قرار داده اند.
به عنوان مثال: گیلفورد خلاقیت را مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه هایی می داند که موجب تفکر خلاق می شوند.
گروهی دیگر بر اساس فرآیند خلاق، خلاقیت را تبیین کرده اند.
به عنوان مثال: تورنس خلاقیت را فرآیند حس کردن مشکلات، مسائل، شکاف دز
اطلاعات عناصر گم شده، حدس زدن ها و تدوین فرضیه دربارة این نواقص و آزمودن
این حدس ها و احتمالاً تجدید نظر آن ها و سرانجام انتقال نتایج تعریف کرده
است.
فرهنگ روانشاسی پنگوئن، خلاقیت را فرآیندهای ذهنیی می داند
که به راه حل ها، ایده ها، به تصور در آوردن اشکال هنری، تئوری ها یا
محصولات نو و بی مانند (نوآوری) منتهی می گردد.
برخی معتقدند که خلاقیت باید بر مبنای محصول خلاق (تازه) تعریف شود.
به عنوان مثال: گیزلین معتقد است خلاقیت ارائه کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معانی است.
برخی دیگر معتقدند که خلاقیت را باید براساس توانایی حل مسأله تعریف کرد.
به عنوان مثال: گانیه، معتقد است که خلاقیت نوع ویژه ای از حل مسأله است.
به طوری که ملاحظه می شود وجه اشتراک تعاریف خلاقیت توجه به «تازگی و نو
بودن» است. اما نو بودن به تنهایی مفهوم خلاقیت را روشن نمی کند. زیرا
بسیاری از چیزها می توانند تازه باشند اما خلاقانه نیستند. با توجه به این
نقص برخی از محققان عنصر سودمندی یا ارزشمندی را به مفهوم تازگی اضافه
کرده اند. به عنوان مثال : ورنون معتقد است خلاقیت توانایی شخص در ایجاد
ایده ها، نظرها، بینش ها، اشیای جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه
ها است که از نظر محققان، ابتکاری و از لحاظ علمی، زیباشناسی، فن آوری و
اجتماعی باارزش قلمداد گردد.
با عنایت به تعریف ها و تعبیرهای
متعدد از خلاقیت می توان گفت ارائه تعریفی جامع و مانع از خلاقیت که همه
ابعاد و کنشهای آن را شامل شود، اگر غیر ممکن نباشد، فوق العاده مشکل است
خلاقیت یک اصطلاح کلی است و الزاماً یک رویداد یا کیفیت خاص را نشان نمی
دهد. خلاقیت در واقع مجموعه ای از عوامل شخصی، فرآیند و محصول است که
در یک محیط اجتماعی با هم در تعامل هستند. هستة اصلی یا عامل مشترک در همة
تعاریف مربوط به خلاقیت « ایجاد چیز جدید و با ارزش است ». بنابراین می
توان گفت خلاقیت به معنای خلق کردن چیز تازه و منحصر به فرد است که به گونه
ای مناسب و مفید تبدیل به نوآوری شده و موجب حل یک مسأله، سؤال یا نیاز
علمی، صنعتی و یا اجتماعی و موارد مختلف دیگر شود (پیرخائفی، 1383).
آن چه در ایجاد چیز جدید یا طرح جدید و به طور کلی در فرآیند خلاقیت اهمیت
دارد تفکر است؛ زیرا خلاقیت یک نوع فعالیت فکری است (سام خانيان، 1387).
قسمتهایی از پیشینه پژوهش:
تحقيقي
درجهت مقايسة زمينه هاي تحقيق و نوآوري در سبك هاي مديريتي x وy ازنظر
دبيران استان اردبيل توسط (بابلان 1373) انجام گرفته كه در اين پژوهش هدف
آزمون يك فرضية كلي كه حاكي از برتري سبك مديريتي y بر سبك مديريتي x از
نظر مهارت تغيير و نوآوري و همچنين چهار فرضية خاص كه بيانگر برتري سبك
مديريتيy بر سبك مديريتيx ازنظر1- مهارت ايجاد محيط محرك تغيير و نوآوري 2-
مهارت ادراكي تغيير و نوآوري 3- مهارت انساني تغيير و نوآوري 4- مهارت فني
تغيير و نوآوري مي باشد اجرا شده است.
اين پژوهش با استفاده از آزمون
Uمان ويتني، و آزمون رتبه هاي علامت دار ويلكاكسون انجام شده و به نتايجي
دست پيدا كرده اند؛ از جمله اينكه در 38 عامل از 40 عامل مورد بررسي، سبك
مديريتيy بر سبك مديريتي x برتري داشته است.
برچسب ها:
خرید فصل دوم تحقیق خرید فصل دوم تحقیق خرید خرید فصل دوم تحقیق دانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف خلاقیت و نوآوری (فصل دوم) خرید خرید فصل دوم تحقیقدانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف خلاقیت و نوآوری (فصل دوم) خرید خ