دانلود فصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده در 66 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی
برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و
پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها،
استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
مقدمه
یادگیری
سازمانی چیزی فراتر از مجموع توان یادگیری افراد است، یعنی سازمان توانایی
یادگیری خود را با خروج افراد سازمان از دست می دهد. یادگیری سازمانی به
مفهوم یادگیری افراد و گروه های درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی
یادگیری سازمان به عنوان سیستمی کلی است (رهنورد،1378،ص24). به عبارت دیگر
باید گفت سازمان یادگیرنده حاصل یادگیری سازمانی است. سازمان يادگيرنده
را نوعي از سازمان ميدانند كه يادگيري اعضاي خود را به گونهاي فراهم
ميآورد كه نتايج ارزشمندي را نظير نوآوري، كارايي، هم سوئي بهتر با محيط و
مزيت رقابتي پايدار به ارمغان آورد.
یادگیری
ياد گرفتن
به معناي تقويت دانايي، به كمك تجربه است كه از پيگيري امور بدست ميآيد.
يادگيري به طور مداوم در طي زمان و در مسير زندگي واقعي بدست ميآيد و
كنترل آن تقریبا دشوار است اما به واسطة این یادگیری، دانشي پايدار توليد
شده و فرد يادگيرنده اين توانايي را مي یابد كه هنگام برخورد با موقعيتهاي
مختلف، رفتاري اثربخش داشته باشد. همه سازمانها ياد مي گيرند، به اين
معنا كه با پيرامون خود سازگاری یافته و راههای درست مواجهه با تغییرات
محیطی را می آموزند، منتهی برخي سازمانها سريعتر و اثربخشتر ياد
ميگيرند. آنچه كه موجب اثربخشي بيشتر سازمانهاي يادگيرنده ميشود،
پيادهسازي فرآيند مديريت دانش در اين سازمانهاست. سنگه چهار عنصر اصلي
يادگيري را به شرح زير تعريف ميكند:
1ـ اقدام : انجام يك وظيفه يا کار در قالب چهارچوب موارد مشابه تجربه شده.
2ـ تأمل : مشاهده اعمال و افكار خود و كالبدشكافي كارهاي انجامشده.
3ـ ارتباط : خلق ايده هايي براي اقدام و ساماندهي آنها در قالبهاي جديد.
4ـ تصميم : تهيه و تدوين رويه و رويکردي براي اقدام
یادگیری
وسیلهای است که نه تنها از طریق آن به کسب مهارت و دانش پرداخته میشود
بلکه ارزشها و نگرشها و واکنشهای هیجانی نیز بدست میآید. یادگیری ریشه در
علم روانشناسی دارد.
روانشناسان دو نوع تعریف از یادگیری دارندکه دو مفهوم مشترک، ولی کاملاً متفاوت میباشند:
1- رفتارگرایانه : یادگیری عبارتست از یک تغییر نسبتاً با دوام(دائمی) در رفتار که در نتیجه تمرین و تجربه حاصل میشود.
2- شناختگرایانه : یادگیری عبارتست از یک تغییر نسبتاً بادوام (دائمی) در ارتباطات (پیوندهای) ذهنی که در اثر تجربه صورت میگیرد.
هر
دو تعریف در این وجه مشترکند که تغییر را به تجربه نسبت میدهند. دیدگاه
رفتارگرا بر ارتباط میان محرکها و پاسخهای قابل مشاهده تأکید دارد. دیدگاه
شناختی بر نقش فرآیندهای ذهنی مربوط به یادگیری اصرار میورزد. اطلاع از
اصول و نظریات رفتارگرایی و شناختگرایی میتواند یادگیری سازمانی را تسریع
بخشد. یادگیری فرآیندی مادامالعمر است، یادگیری قلب تغییر و تحول و
فعالیتهای بهرهوری است. یادگیری به معنای تقویت دانایی به کمک تجربه است که
از پیگیری امور بدست میآید و فرد یادگیرنده این توانایی را مییابد که
هنگام برخورد با موقعیتهای مختلف رفتاری اثربخش داشته باشد. (سبحانینژاد،
1385، ص 50)
______________________
-action
-reflection
-relationship
-decision
. Behaviorism
. Cognitivism
. Mental Assocuations
. Experience
یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده
این
دو مفاهیم مترادفی نیستند. یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و
گروههای درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان بعنوان
سیستم کلی است.بعبارت دیگر سازمان یادگیرنده حاصل یادگیری سازمانی است.
یادگیری سازمانی برای توصیف انواع خاصی از فعالیتهایی که در سازمان جریان
دارد به کار گرفته میشود در حالیکه سازمان یادگیرنده به نوع خاصی از سازمان
اشاره میکند و یادگیری سازمانی نوعی فرآیند داخلی برای سازمان به شمار
میآید به بیان دیگر سازمان یادگیرنده حاصل یادگیری سازمانی است. (تسانگ ،
1997، ص 78). مارکوآرت میگوید در سازمان یادگیرنده تمرکز بر چیستی است و
سیستمها، اصول و ویژگیهای سازمانهایی را که بعنوان یک هویت جمعی یاد
میگیرند و اقدام به تولید میکنند بررسی میگردد اما در یادگیری سازمانی به
چگونگی یادگیری مهارتها و فرآیندهای ساخت و بهرهگیری از دانش اشاره دارد.
در این مفهوم یادگیری سازمانی تنها یک بعد یا عنصر از سازمان یادگیرنده
محسوب میشود. (مارکوآرت ، 2002، ص 185). یادگیری سازمانی بر مشاهده و تجزیه
و تحلیل فرآیندهای موجود در یادگیری جمعی و فردی سازمان متمرکز است اما
سازمان یادگیرنده جهتی عملی دارد و از ابزارهای ارزشیابی یا آسیبشناسی که
به تعیین، توسعه و ارزیابی کیفیت فرآیندهای یادگیری در درون سازمان مدد
میرساند، منبعث میشود. (اسمیت و همکاران ، 1999، ص 45)
زیربناهائی که
زمینه را برای بهبود فرصتهای یادگیری سازمانی آماده میکنند مکانیسمهای
یادگیری سازمانی نامیده میشود. مکانیسمهای یادگیری سازمانی جنبههای
فرهنگی و ساختاری سازمان هستند که توسعه و تجدید یک سازمان یادگیرنده را
تسهیل میکنند. جنبههای فرهنگی شامل مجموعهای از ارزشهای مشترک، عقاید
و هنجارها، نگرشها، نقشها، مفروضات و رفتارهائی است که امکان یادگیری
واقعی را میدهند(آرگریس،1978،به نقل از شفی،1385،ص28).
سازمان
یادگیرنده یعنی سازمانی که در آن یادگیری سازمانی صورت می گیرد.متقابلا
یادگیری سازمانی یک رفتار سازمانی مشخص است که در سازمان یادگیرنده بروز می
کند.اگر چه به اعتقاد بعضی از صاحب نظران این دو واژه مترادف اند، اما
باید توجه داشت که سازمان یادگیرنده یک هستی مستقل یا یک موجود است در حالی
که یادگیری سازمانی یک فرایندو یک سری اقدامات است. جونز و هندری (1994)
نیز بین یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروه های درون سازمان با
سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمانی تفاوت قائل اند. یادگیری در سطح
سیستم فراتر از مجموع سطح دانش کارکنان است این چنین یادگیری هایی است که
در فرهنگ، حافظه و امور جاری سازمانی حک می شود و منجر به هوشمند شدن
سازمان می گردد. در تمایز بین سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی، سازمان
یادگیرنده را شکلی از سازمان و یادگیری سازمانی را فعالیت یا فرایندی در
درون سازمان تعریف کردهاند. در اینجا دو شکل خودنمائی میکند، اول
اینکه، به سازمآن ها امروزه میتوان به عنوان یک فرایند نگریست گاهی واژه
سازماندهی را به جای سازمان به کار برد که این امر تفاوت فرایند و سازمان
را بیمعنا میکند. حتی گاهی اوقات سازمان یادگیرنده را به عنوان یک
فرایند مداوم تغییر؛ تطبیق، توسعه و یادگیری توصیف میکنند. برای تمایز،
ما مجبوریم به فرم سازمان از دیدگاه سنتی بنگریم که بنابرآن یادگیری
سازمانی فرایند مداومی در سازمان یادگیرنده خواهد بود یا LO نوع خاصی از OL
خواهد بود که فرایند یادگیری در آن به صورت جدیتری جریان دارد. دوم
اینکه، مفهوم فرم سازماندهی چندان واضح نیست چون برطبق نظریه اقتضائی شکلی
است که با یک موقعیت خاص سازگار میشود. و اگر به شاخصهای سازمان
یادگیرنده توجه کنیم، سازمان یادگیرنده باید بهگونهای تعریف شود که هر
سازمانی بتواند به آن دست یابد. بدین معنی که سازمان یادگیرنده باید شکلی
از سازمان باشد که وابستگی به نوع فعالیت شرکت و موقعیت آن نداشته باشد.
(به نقل از سبحانی نژاد و همکارن،1385ص52).
سنگه(1997)، بیان میکند
که تحقیقاتی که در زمینه یادگیری در سازمان انجام گرفته بردو مورد متمرکز
بودهاند: اول اینکه چگونه سازمآن ها باید یاد بگیرند دوم اینکه شرکتها
واقعاً چگونه یاد میگیرند. بنابراین وی سازمان یادگیرنده را یک ایده و
یادگیری سازمانی را یک چشمانداز(فرادید) میداند. سازمآن ها برای بقاء
باید یاد بگیرند اما آن ها نیازی ندارند سازمان یادگیرنده باشند، ایدهآل
چیزی شبیه دست نیافتنی است، سازمان یادگیرنده ایدهآل نیز در حال حاضر
ناشناخته است در حالیکه یادگیری سازمانی شناخته شده است و دست آخر اینکه
یادگیری سازمانی بیشتر آکادمیک است در حالیکه سازمان یادگیرنده بیشتر
عملگرا است (شفی،1385،ص30).
قسمتهایی از پیشینه پژوهش:
-
زاپالو (2006)در پایان نامه ای تحت عنوان ارزیابی میزان تأثیر برخورداری
سرپرستان بیمارستان ها از سازمان های یادگیرنده بر تغییر سطوح توسعه یافتگی
و مراقبت های حمایتی پرستاران در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان های
نیوبرن انجام داد و یافته ها مشخص کرد که سرپرستان کلینیک هایی که از اصول
سازمان های یادگیرنده آگاهی داشتند، پرستاران آنها نسبت به پرستاران سایر
کلینیک ها از سطوح مراقبتی توسـعه یافته ای برخوردار بودند و در سه قلمرو
ادراکی: حمایت های محیطی ،حمایت های فردی و تمرکز بر مراقبت ها و حمایت های
خانوادگی، در سطح بالاتری قرار می گرفتند (زاپالو،2006. به نقل از
سلگي،1386).
- منیا (2006) در تحقیقی تحت عنوان یک مدل یادگیری
سازمانی برای آموزش حرفهای هنگکنگ در متن فرهنگ مدیریت کیفیت فراگیر که
در سازمان آموزش شغلی در هنگکنگ انجام داد نشان میدهد یک رابطه قوی و
مثبت بین توانمندی یادگیری سازمانی و فرهنگ مدیریت کیفیت فراگیر وجود دارد.
در چارچوب انتقال به سمت یادگیری سازمانی در متن مدیریت کیفیت فراگیر،
برنامه مورد نظر به مدت 8 ماه در سازمان به اجرا در آمد. نتایج کاملاً
مثبت و تشویق کننده بود که به میزان قابل توجهی فرهنگ مدیریت کیفیت فراگیر
مطلوب را براساس مدل تبدیل یادگیری سازمانی برای بخش آموزش شغلی در زمینه
ایجاد سازمان یادگیرنده و اصلاح آن نشان میدهد.
برچسب ها:
خرید فایل دانلودی خرید فایل دانلودی خرید خرید فایل دانلودی فصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده خرید خرید فایل دانلودیفصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده خرید خرید فایل دانلودی